بی هیچ احساسی
به زمانی که در اطراف تو جاریست
و تو را جاری می کند
در مکانی که خود از آن بی خبری
جاری می شوی در زیبایی شب
در آرامش و سکون آن
کاش
کاش می شد
زندگی را
چون رویای شبانه زیبا آفرید
و در آن جاری شد
و جاری شد
در آنچه
خواب می نامیش
از برهه زمان و مکان جدا افتاد
کاش می شد
در سیالات ذهن محو شد
کاش می شد نیست شد
ز هر آنچه خود می نامیش
نویسنده » حلیمه » ساعت 9:33 صبح روز یکشنبه 88 مرداد 25